توصیه های بورسی به سهامداران در ادامه مطالب..

نمی دونم چرا بدون اینکه فکر کنیم گاهی به مواردی اشاره می کنیم که منطق هیچ نقشی در آن ندارد
این روزها خبرهای مختلفی مثل همون یک تن آجر اوباما روی بازار خراب شد
که برای هرکدام نظری داده شد
برای حباب بازار یک چیز گفتند . برای نرخ خوراک چیز دیگری
برای بهره مالکانه یک چیز گفتند . برای اوراق مشارکت ۲۳ درصدی چیز دیگری
اما این آخری ………
دوستی گفت دولت نقدینگی نداره خزانه خالی شده قراره حقوق و عیدی پایان سال کارمندان تصویه بشه
دوست دیگری گفت دولت با جدب نقدینگی می خواد تو این مرحله سهام بازار رو بخره بعد ببره بالا بفروشه به خودمون تا سود کنه
و الا آخر ……………
متاسفانه بین این مباحث انقدر علامت ؟ و ! وجود داره که گاهی فکر می کنم این ریزشها هم با وجود این تحلیلها کار پیچیده ای نبود . چرا که با این وضعیت در مورد بازار و سهام نیز چنین برداشت هایی داشتیم
۵۵۰ هزار میلیارد تومان نقدینگی سرگردان در کشور وجود داره که می تونست در خدمت تولید باشه
اما این نقدینگی روزگاری خلاصه شد در بخشهای مخرب و تورمی مانند ( مسکن . ارز . سکه ……… )
فرقی هم نمی کرد هرکجا خلاصه می شد آثار افزایشی داشت حتی بورس .
اگر یادتون باشه قرار بود نرخ بهره سپردها افزایش پیدا کنه که در تصمیم پایانی مسئولین بانک مرکزی این اتفاق به سمت اوراق مشارکت گرایش پیدا کرد
۳۰ الی ۵۰ هزار میلیارد تومن نقدینگی که دولت از قبال رکود در بازارهای موازی و ریزشهای بورس فعلی جذب می کنه تنها مهار نقدینگی و هدایت بخشی از این نقدینگی سرگردان به سمت پروژه های عمرانی می باشد
حالا چند نکته
اول اینکه اوراق ۲۳ درصدی براساس مدت زمان یکساله ارائه می شود در جایی که برخی از بانکها و موسسات خصوصی بهره ۲۵ الی ۲۷ درصدی اعلام می کنند
دوم اینکه کدام آدم عاقلی بعد از این ریزشها با ۳۰ الی ۴۰ درصد زیان دست به فروش سهم می زنه تا در یکسال از سود ۲۳ درصدی بهره مند بشه
سوم اینکه به نظر شما و فروشنده های فعلی بازار توان برگشت و جبران زیانهای فعلی رو در مدت یکسال نخواهد داشت ؟ اگر نه …… پس باید فاتحه بورس و بورس بازی رو خواند
بگذریم
اما در مورد بازار باید مطالبی خدمت دوستان عرض کنم

طمع . ترس . احساس

نیروهایی که نقش موثری در روند بازار سرمایه دارند
طمع در حالی در بازار شکل می گیرد که فعالان به این باور می رسند بسیار می توان به آینده خوش بین بود و نباید چندان در قید و بند تحلیل ها ماند
این شروع رکوردهای بازار بود درست زمانی که هیچ کسی دوست نداشت از این رالی هیجانی و سود آور عقب بمونه
اصلا کسی فکر نمی کرد چه دلایلی باعث شده فلان سهم ۱۵۰ تومانی به ۹۴۰ رسیده
اصلا کسی فکر نمی کرد چه دلایلی باعث شده فلان سهم ۲۰۰ تومانی به ۱۲۰۰ رسیده
اصلا کسی فکر نمی کرد چه دلایلی باعث شده فلان سهم ۳۸ تومانی به ۱۳۰ رسیده
همه در فکر این بودند که از غافله ثروت اندوزی جا نمانند
اینبار ترس جایگزین طمع شد
ترس وقتی شکل می گیرد که این باور به وجود می آید نگرانی شدیدی در مورد تحولات آینده وجود دارد و نباید به آن چه منطق حکم می کند پایبند ماند
در این حالت سهامدار باز هم بیش از نگرانی در باب ارزش سهام نگران افزایش زیان خود می شود و تلاش می کند از بازار فرار کند
اینجا بود که همون فکر نکردنها باعث شده روند و معادله صعودی تغییر جهت بده
متاسفانه در چنین وضعیتی باز هم از منطق و تحلیل خبری نیست و شاهد بودید در یکماه گذشته ( خوبان و برترینهای ) بازار در کنار دیگر سهامی که اشاره شده در یک هیزم سوختند
و اما گزینه آخر ( احساس )
تصویری که ما در ماه بهمن مشاهد کردیم بخصوص روزهای پایانی فقط تحولاتی بود که در حوزه ( احساسات انسان ) می گنجد
احساساتی که به دلیل نگرانی از آینده بازار و عدم پیش بینی درست و به هنگام …. بازهم در صفهای فروش با این قیمتها به فکر حفظ سرمایه هستیم

و اما بند پایانی این دست نوشته
همانگونه که در مباحث افزایش نرخ خوراک متوجه نشدیم گاز ترش و شیرین چیست . کدام شرکت تاثیر می پذیرد یا نه …………. همانجایی که چوب حراج به تمام سهام زدیم
همانجایی که تخفیف خوراک پالایشیها هم برایمان مطرح نبود . دیگر از بهره مالکانه و اوراق ۲۳ درصدی هم اینگونه برداشتی خواهیم داشت
عزیزانم دیر یا زود بلندمدتیها و خبرگان بازار …. هست و نیست ما …. همین اندک سرمایه ای هم که داریم را غارت خواهند کرد اگر اینگونه پایبند تریدهایمان باشیم
و در نبود منطق دوباره افرادی دیگری جایگزین ما خواهند شد تا مایکل میلکنها و مارک ریچهای بورس ثروتمند شوند
صبور باشید تا دوباره باغ ما به بار بنشیند
کم کم باید شاهد خبرهای خوب باشیم

اول سلامت دوم پرسود باشید